هر اتفاق و موضوعی در دنیا، نسبت به ما، ۳ حالت کلی دارد: یا بهطور کامل تحت کنترل ماست، یا کمی میتوانیم روی آن اثر بگذاریم، یا کاملا خارج از اختیار ماست.
اگه بهطور کامل تحت تسلط ما باشد، در دایره کنترل ما قرار دارد.
اگر توانایی اثرگذاری روی آن موضوع را داشته باشیم، در دایره نفوذ ما قرار دارد.
و اگر هیچکدام از این ۲ نباشد، در دایره ترس و نگرانی ماست.
دایره اول ما یعنی رفتارهایی که کاملا تحت کنترل ما هستند، بسیار محدودند. رفتارهایی که انجام میدهیم، طرز فکر غالب، باورهایمان، ارزشهایی که در زندگی داریم، جز این دایره هستند.
دومین دایره، یعنی دایره نفوذ، مسائلی هستند که تحت اراده ما نیستند ولی ما میتوانیم بر روی آنها تاثیر بگذاریم. مثل خانواده، محیط کار، افکاری که توی ذهنمان میآید(خیلیها فکر میکنند میتوانند افکارشان را کنترل کنند، در حالیکه اینطور نیست و ما فقط میتوانیم با بهبود باورهایمانروی افکارمان تاثیر بگذاریم.)، آینده ما (آیندهمان تحت کنترلمان نیست ولی با رفتارهایی که امروز انجام میدهیم میتوانیم روی آینده تاثیر بگذاریم).
و سومین دایره که بزرگترین دایره هست: دایره ترس و نگرانی. تمام مواردی که خارج از کنترل و نفوذ ما هستند، در این دایره قرار میگیرند. مثل گذشته ما، رفتارهای انسانهای دیگری که در جامعه زندگی میکنند و ارتباطی با ما ندارند، سیل، زلزله، بیماریهای همهگیر، جنگ در نقاط مختلف جهان و …
افراد موفق بهطور معمول کل تمرکزشان روی دایره کنترل خودشان هست.
آنها با شناخت ارزشهای خودشان، با کار کردن روی باورهای خودشان و اقداماتی که برای زندگیشان انجام میدهند، سعی در ساختن زندگی بهتر دارند.
وقتی تمرکز روی دایره کنترل باشد، بهمرور زمان روی دایره نفوذ هم میتوانیم تاثیر بیشتری بگذاریم. وقتی ما روی باورهایمان کار کنیم، افکارمان بهتر میشود، وقتی ما رفتارهای درست انجام میدهیم، آینده بهتری خواهیم داشت، وقتی ما روی یادگیری و اقدامات خودمان متمرکز میشویم، ارتباطمان با اطرافیانمان بهتر میشود و میتوانیم تاثیر بیشتری روی محیط اطرافمان داشته باشیم.
ضمن اینکه دیگر زمان برای زندگی در دایره ترس و نگرانی نداریم. چون کل تمرکزمان روی دایره کنترل خودمان است.
برای اینکه زندگی بهتری داشته باشیم: باید کل تمرکزمان روی دایره کنترل خودمان باشد.
ولی متاسفانه اکثر افراد ناموفق، این مسیر را اشتباه می روند.
آنها کل تمرکزشان روی دایره ترس و نگرانی است.
دائما دنبال این هستند که بقیه چی کار کردند، چه اتفاقی در دنیا افتاده، در گذشتهشان چه مشکلاتی وجود داشته و آنها را مرور میکنند.
ضمن اینکه این افراد میخواهند دایره نفوذشان را تحت کنترل خودشان دربیاورند.
میخواهند خانوادهشان دقیقا مطابق میل آنها رفتار کنند.
میخواهند افکارشان را کنترل کنند.
میخواهند آیندهشان را بهطور دقیق پیشبینی کنند.
و انقدر درگیر دایره ترس و نگرانی و نفوذ هستند که یادشان میرود روی رفتارها و باورها و ارزشهای خودشان کار کنند.
پس از این به بعد موقعی که یک اتفاقی میافتد که باعث ایجاد احساس میشود،ببینیم جز کدام دایره زندگی ماست؟
اگه کنترل بود که باید بلافاصله برایش اقدام کنیم، اگه نفوذ بود باید ببینیم چطور میتوانیم تاثیر بگذاریم و اگر ترس بود، بپذیریم و رها کنیم.