ایجاد فراوانی با الگوی کودکان
همه ما در کودکی زندگیمان را در اوج فراوانی شروع میکنیم. همه چیز را ازدنیا میخواهیم و انتظار داریم.
این امر معمولا تا اولین ورودمان به جامعه ادامه مییابد.
زمانیکه حرفهای را شروع میکنیم و همچنان بزرگتر میشویم، بهواسطه شکستهایی که تجربه میکنیم، برای خودمان محدودیتهایی اعمال میکنیم.
باگذر زمان این محدودیتها محکمتر میشود. و به این نتیجه میرسیم که از دنیا توقع کمتری داشته باشیم. درواقع محدودیتهایی که به خودمان تحمیل کردهایم، را میپذیریم.
کمکم حتی برای سادهترین درخواستها هم تعظیم و تمنا و عذرخواهی میکنیم.
راهحلی برای کوچک نکردن افق خواستههایمان وجود دارد. آگاهانه خودمان را به حرکت در جهت مخالف واداریم. به شکستها اهمیت ندهیم. محدودیتها را نادیده بگیریم و مانند کودکان از دنیا توقع و درخواست داشته باشیم.
برای موفقیت در این امر باید سیاست خاصی را در مورد خودمان بهکار ببریم.
این سیاست براساس فرمول ساده علت و معلولی کار میکند. اگر اعتقاد داشته باشیم برای کارهای بزرگ آفریده شدهایم، این اعتقاد به جهان بیرون بازتاب خواهد داشت. این بازتاب بیرونی به کائنات، دنیای بیرون و اطرافیان نشادن میدهد ما بهخود اطمینان داریم. و به مرور زمان محدودیتها کمتر و کمتر میشوند.
کودکان هرچه را که میخواهند تقاضا میکنند و بهدست میآورند. باید کودکان را الگوی خود قراردهیم. سماجت برروی توقعاتشان بدون توجه به محدودیتها باعث برآورده شدن آنها می شود.
آنقدر باید به بزرگی خود و فراوانیها اعتقاد داشته باشیم، که هیچ محدودیتی برای خود قائل نشویم.
ترفند بسیار ساده است: باید بر اعتقاد خود مبنی بر محدودیت غلبه کنیم. حتی زمانیکه میدانیم داریم سرخودمان را کلاه بگذاریم.
با این کار توقع خودمان را از خودمان و دنیای اطرافمان بیشتر میکنیم و در نتیجه بیشتر از قبل دریافت میکنیم.
بخشی از کتاب ۴۸ قانون قدرت
اثر رابرت گرین