تقدیر و سرنوشت و قسمت، عبارتهایی است که اکثر افراد در مواقع مشکلات از اونها استفاده میکنن.
یه لحظه بیاین باهم بررسی کنیم:
قسمتم این بود که مریض بشم.
تقدیر من اینه که با آدمهای اشتباه در ارتباط باشم!
اینم سرنوشت منه دیگه، نمیتونم ازش فرار کنم، باید با بدبختیهام بسازم.
قسمت و تقدیر من اینه که مشکلات داشته باشم.
و …
این جملات خیلی آشناست و ما بارها این عبارتها رو شنیدیم یا حتی خودمون هم استفاده کردیم.
حالا چرا کمتر کسی میاد بگه من قسمتم این بوده که این ماه چند میلیارد سود کنم؟
یا سرنوشت من خوشبختی و سعادته….
اکثر افراد میگن من چند میلیارد سود کردم یا من خوشبخت شدم.
در واقع افراد مشکلات خودشون رو تقصیر تقدیر و سرنوشت میندازن ولی دستاوردهاشون رو به خودشون نسبت میدن.
دقیقا برعکس اتفاقی که در واقعیت میفته!!!
تقدیر و سرنوشت ما ایدهآله
واقعیت اینه که همه ما یک تقدیر و سرنوشت داریم، ولی نه چیزی که در بین عموم مردم جا افتاده.
قسمت همه ما اینه که به اوج خوشبختی برسیم.
جایی که معادل با فرکانس الهی ماست.
یعنی نهایت سعادت، ثروت، سلامتی، ارتباطات عالی و اوج مقام انسانی که ما میتونیم بهش برسیم.
حالا با این نگاه، تمام دستاوردهای ما توی مسیر قسمت الهی ماست.
هر چقدر ما به کمتر از این فرکانس الهی رضایت بدیم، در واقع به خاطر فرکانس پایین خود ماست، نه تقدیر و سرنوشتمون.
خداوند وقتی ما رو آفریده، از روح خودش در وجود ما دمیده و همه چیز رو برای ما ایدهآل و الهی قرار داده.
ولی این ما هستیم که با انتخابها و باورهایی که در طول زندگیمون داشتیم، به کمتر از اوج خودمون رضایت میدیم.
پس از این به بعد بیایم، بهجای اینکه مشکلات و گرفتاریهای خودمون رو گردن قسمت و تقدیر بندازیم، بدونیم که این مسائل فقط بهخاطر اینه که خودمون سطح فرکانسمون از فرکانس الهی فاصله گرفته.