چند روز پیش بود که توی یک جمع دوستانه نشسته بودیم و داشتم درباره یک آمار با جامعه آماری درست، صحبت میکردم.
یکی از افرادی که توی جمع بود، گفت نه بابا اینطوری نیست. من یک نفر رو میشناسم که این مطابق این آمار نبوده!
یه مقدار فکر کردم و بعدش گفتم که این آمار میگه درصد زیادی همین اتفاق براشون میافته و دوباره گفت من اون شخص رو دیدم که اینطوری نبوده!
خیلی برام جالب و عجیب بود. یک نفر با استناد به زندگی فقط ۱ نفر دیگه، کی حقیقت رو انکار میکنه و میگه واقعیت نداره.
خیلی دربارهش فکر کردم و دیدم برای خیلیهامون این اشتباه رخ میده که با یک جامعه آماری اشتباه و کوچیک، حقیقت رو زیر سوال میبریم.
این خطای تعمیم دادن محسوب میشه که ما یک موضوع شخصی رو به یک جامعه بزرگ تعمیم میدیم.
قبل از تعمیم دادن، فکر کن!
بیاین ببینیم این خطا چقدر در بین ما انسانها رایجه.
مثلا میایم بررسی می کنیم و میبینیم تحقیقات علمی افراد بزرگی مثل ماکس پلانک و انیشتین و … نشوندهنده اینه که ذهن ما روی زندگیمون تاثیر میذاره و فیزیک کوانتوم، برای ما رسیدن به هر هدفی رو محتمل میدونه.
بسیار عالی!
حالا یک نفر میاد و میگه من پسر خالهام جملههای تاکیدی گفت نتیجه نگرفت، پس اینها الکیه!
عجب نتیجهگیری عجیب و غریبی.
اینجا این شخص با یک جامعه آماری کاملا اشتباه، واقعیتها رو نادیده میگیره.
این اتفاق بارها و بارها برای ما میافته.
- زمانی که یک واقعیت با تجربه شخصی ما تفاوت آشکار داشته باشه.
- زمانی که یکی از آشناهای ما، اتفاقی رو تجربه کنه (یا برای ما تعریف کنه) که با واقعیت آماری تفاوت داشته باشه.
- زمانی که باور ما به اشتباه شکل گرفته باشه و ما بخواهیم بهزور به باورمون پایبند باشیم
- و …
ما با بسط دادن یک تجربه شخصی کوچیک به همه، میخواهیم از باورها و تجربیات خودمون دفاع کنیم، حتی به قیمت از دست دادن واقعیت!
پس از این به بعد سعی کنیم بیشتر مراقب باشیم و دچار خطای تعمیم نشیم.