اثر زایگارنیک یکی از جالبترین نظریههای روانشناسی است که اولین بار توسط خانم بلوما زایگارنیک مطرح شد.
این خانم روانشناس روسی، بعد از مشاهدات و آزمایشهای زیاد به این نتیجه رسید که مسائل نیمه کاره در مغز، ذهن انسان را بهشدت درگیر میکنند.
به این معنا که اگه سوالی در ذهن ما شکل بگیرد تا زمانیکه جواب آنرا پیدا نکنیم ذهنمان درگیر آن مسئله است.
مثالهای زیادی از این موارد وجود دارد.
مثلا وقتی در یک مهمانی شخصی را میبینیم که چهره بسیار آشنایی دارد.
تا ساعتها به این موضوع فکر میکنیم که آن فرد را کجا دیدیم.
یا وقتی نام یک بازیگر را به خاطر نمیآوریم، ذهنمان درگیر این موضوع است که نامش چی بود.
همچنین بارها شده ساعتی بعد از یک مشاجره لفظی، جوابهای بسیار زیادی به ذهنمان میرسد که در آن لحظه ابتدایی اصلا به نظرمان نمیآمد.
اینها همه نمونههایی از اثر زایگارنیک هستند.
نتایج خوب اثر زایگارنیک!
شاید تیتر عجیبی باشد.
ولی اثر زایگارنیک یکی از بهترین راهکارها برای بازاریابی و تبلیغات هست.
همچنین از این پدیده جالب در صنعت سینما به شدت استفاده میشود.
چند سال پیش وقتی بازاریابی پیامکی خیلی روی بورس بود،یکی از برندهای شیرینی در شمال شهر تهران، از این ترفند استفاده کرد.
آنها هرروز راس یک ساعتی پیامک میزدند که ما تا …. روز دیگه به همسایگی شما میآییم.
و هر روز این عدد کمتر میشد. همین ترفند باعث شد خیلی از افراد که حتی از این پیامکها دل خوشی ندارند، نام آن شیرینی فروشی را به خاطر بسپارند.
همچنین در خیلی از بیلبوردها یا تبلیغات تلویزیونی موضوعی را بهصورت نصفه و نیمه بیان میکنند.
و ذهن مخاطب را تا ساعتها درگیر موضوع نگه میدارند.
همین کار باعث میشود خیلی از مخاطبین با سرچ آن برند یا جملهای که در تبلیغ دیدند، دنبال کشف معمای تبلیغ باشند.
یا در صنعت سینما، فیلمهایی که به اصطلاح پایان بازی دارند از این ترفند استفاده میکنند.
یکی از استادان این کار، کارگردان مطرح کشورمان، استاد اصغر فرهادی، هستند.
ایشان در اکثر فیلمها با استفاده از این ترفند ذهن مخاطب را درگیر موضوع فیلم میکنند.
استفاده از این روش اثر زایگارنیک برای بسیاری از افراد مفید بوده و حتی اصطلاحی به نام گیمیفیکیشن در صنعت بازاریابی و آموزش و … نیز بهوجود آورده است.
در گیمیفیکیشن با استفاده از همین اثر زایگارنیک، موضوعی بهطور ناقص به مخاطب گفته میشود و مخاطب برای اینکه ذهنش آرام بگیرد، به دنبال یافتن و کشف آن معما میرود.
و همین موضوع باعث بیشتر تحقیق کردن درباره آن برند یا تبلیغ میشود و احتمال فروش را افزایش میدهد.
جالب است بدانید بسیاری از خبررسانیها برای تیتر روزنامهها یا سایتها هم از همین راهکار استفاده میکنند.
کجا باید مراقب این اثر باشیم؟
حافظه کوتاه مدت انسان پلی است بین اطلاعات ورودی به مغز و حافظه بلند مدت.
همانطور که میدانید اطلاعت ورودی به ذهن بسیار زیاد هستند و همچنین ظرفیت حافظه بلندمدت انسان بسیار بالاست.
ولی حافظه کوتاه مدت که بین این ۲ قرار دارد مانند یک پل بسیار باریک بین ۲ آزاد راه عمل میکند.
فقط تعداد کمی از اطلاعات ورودی به حافظه کوتاه مدت وارد بخش بلند مدت میشوند.
و نکته مهم اینجاست که اگر این پل کوچک با یک موضوع پر باشد، اطلاعات جدید وارد آن نمیشوند.
حالا فرض کنید بخش حافظه کوتاهمدت ما تحت اثر زایگارنیک درگیر یک موضوع نیمه کاره باشد.
اینجاست که هرچه اطلاعات میخواهد وارد مغزمان شود به در بسته میخورد.
خیلی از ما در این حالت میگوییم مغزمان قفل شده روی یک موضوع.
دقیقا همین اتفاق افتاده و مسئله نیمه کاره، بخش عظیمی از ظرفیت مغز ما را پر کرده و متاسفانه کارآیی ما به شدت پایین میآید.
پس همانطوری که می بینیم باید کاری کنیم که مغز و حافظه کوتاه مدت از شر این مسائل نصفه و نیمه رها بشوند.
راهکار برای عملکرد بهتر مغز
برای اینکه در اتفاقات و مسائل روزمره درگیر این اتفاق نشویم،از چند راهکار زیر میتوانیم استفاده کنیم:
- انجام چند کار بهصورت همزمان را رها کنیم. اصطلاحا به این موضوع multitasking گفته میشود.
- کارهای نیمه کاره خود را هرچه سریعتر تمام کنیم.
- برنامههای خودمان را یادداشت کنیم.
- برنامهها را بر اساس اولویت بهطور کامل انجام دهیم.
- اگر انجام برخی کارهای طولانی هستند آنرا به قسمتهای کوچک تقسیم کنیم و هر قسمت کوچک را کامل انجام دهیم.
- از راهکارهای برنامهریزی مثل قانون ۲ دقیقه استفاده کنیم.
- هرجا احساس کردیم موضوعی ذهنمان را درگیر کرده آن موضوع را یادداشت کنیم تا سر فرصت به آن برگردیم.
مراقب باشیم که اثر زایگانیک باعث کاهش کارایی و عملکرد مغزمان نشود.